نقش دل
تمام (پرانتز) ها را میبندم...رفتنت...توضیح اضافی نمیخواهد..♥
زندگی...!!! در فرهنگ لغت منطقم همچین کلمه ای ثبت نشده شما بگویید وقتی زندگی ادمی کنارش نیست، به اون جسم بی روح چی میگویند...؟؟؟ روز هایش چگونه میگذرند...اصلا میگذرند...؟؟؟ میوه را هم اگر خییلی فشار دهی له میشود چه برسه به من که از فشار این دلتنگی خرد شده ام چقدر سرده بزار بیام تو اغوش... نه دلم یادت رفت او نیست خودم،مرا در اغوش بگیر خییلی تنهام خوابهایم بوی تن " تو " را می دهند ... نکند آن دور ترها، نیمه شب درآغوشم می گیری...؟! کاش قصه ما هم مثل قصه مادر بزرگ بود اسمونا ابی بود،اغوشا گرم روزاش افتابی،و کلی دوست... . . اما قصه ما اسموناش ابریه روزاش مهتابیه اغوشاش سرد سرده و همش تنهایی ارام بگیر دلم اشک نریز دست سرنوشت را بگیر و برو انتهایش را نمیدانم اما من که... اغاز این تنهایی را نمیپسندم نیا...باران زمین جای قشنگی نیست من اهل زمینم خوب میدانم اینجا خیلی کمن همه،فقط او بود نه...بارانم خودت را در اغوشم نینداز بخار میشوی... در تب نبودنش بد میسوزم اینکه باید فراموشت می کردم را میگم عاشقا بارونو دوست دارن . . . ولی من یه چیزیرو هیچ وقت نگفتم با هر اتفاقی به یادت میفتم …
تا حالا اشتباه کردی؟ اشتباه همون موقعیه که وقتی ازت میپرسه فقط اون حرفاتو گوش میده؟؟؟ بدون فکر بگی:اره اما در واقع تو کل روزت تو دلت حرفاتو به خودش میزنی کل روز با اونی تو قلبت،تو افکارت،تو خیالت تا اتفاقی میوفته تو سرت جمله چینی میکنی که چجوری بهش بگی اشتباه بزرگی بود تو تنها همدرد منی و من چه بچگانه اینو فراموش کردم باران را دوست داشتیم باهم زیرش دویدیم پریدیم گذشتیم از غم ها خندیدیم گلی شدیم،یواشکی دست در دست هم گذاشتیم در اغوش هم گرم شدیم قهوه ارامش را در کنار هم نوشیدیم و حال ... کاش چتر اغوشت بود خیسم از خیالت خسته ام بددد اسمان چشمانم بد بارانیست نمیدانم به کدام دیوار سرم را بکوبم اما دارم دیوانه میشوم دیوانه کسی که بهانه زندگی ام بود به یاد عقشم رفتم یه گلدون کاکتوس گرفتم گذاشتم کنار پنجره، هر روز صبح گلم بهم صبح به خیر میگه تنهایی چقدر بده اما من عاششق گلمم تا ابد چه ذجر اور که وقتی میرسی خونه غذات همونی باشه که اون عاشقشه وقتی به زور با بغض غذا رو قورت میدی و یهو اشکت سرازیر میشه زهر لبخنده ای میزنی و میگی: چقدر داغ بود... روزاییست که بعد رفقتنش سیاه پوشم کرده روزاییست بعد رفتنش کارم شده گریه قیافم شده داغون بدون تو دیگه هیچی و نمیخوام کاش بودی ، زمانیست که مادر میگوید باید به خود برسی اما چگونه؟ وقتی از هر طرف میروم به تو میرسم بعضی وقتا که خسته میشد یا دلش میگرفت میرفتم کنارش... دستامو میذاشتم... دو طرف صورتش... تو چشماش زل میزدم و میگفتم: ببین تو منو داری اما چه حماقتی که خودم ، خود را از او گرفتم... لحظه ای عاشقی ـ لحظه ای بارانی ـ لحظه ای افتابی... میان لحظه لحظه ی زندگی ام برایت جا گرفته ام ،خط تیره هارا ببین میان اسمان قلبم تو اوج عشق منی خیلی شیرینه وقتی تو اس ام اس بازی های شبانه خوابت میبره صبح بیدار میشی میبینی مسیج اومده: قربون عشقم برم که خوابش برده سر بلند کن اسمان چه نمی دارد چه دل گرفته ای دارد سر بلند کن میبینی دل نمناک اسمان را اری اشک هایش تازه میکند همه چیز را حتی غم نبودنت را مینوشم قهوه ای را که قرار بود خیره در اسمان چشمانت انرا بنوشم مینوشم شاید کم کند از این سرمای بدنم مینوشم شاید تسکین دهد دردی را که بی تو درمانی ندارد بگذار بنوشم،شاید تلخیش باعث شود چشمانم را ببندم و بیابمت وقتی خسته ای وقتی از همه میبری وقتی دلت فقط یه دل اروم بعد اشک میخواد وقتی تو... کاش بودی کاش دست سرد این زمونه دستامونو از هم جدا نمیکرد لعنت به این عقربه های ساعت فقط بدون ازهمه بیشتر تو رو دوست داشتم... مرا به گناه نکرده محکوم کرده اند به حکم منطق،تنهایی برایم تجویز کرده اند چشم هایشان کور شود که برای چشمانشان،چشمانم را روی دنیایم بستم از قول من به ماهی های انتظار بگویید عشق مرده است،نامه هارا جایی میان ابر ها پنهان کنید بارنده تر از ابر های بیقراری منه عاشقم لعنت بهت چه کردی با من ناجوانمردانه خاطراتت بر بدنم تازیانه میزنند نه اتیش نگرفته ام فقط میسوزد گلویم برای حرفایی که نشد بزنم گوش هایم تیر میکشد از شنیدن جمله هایت گونه هایم کبود شده از ضربات بیخیالی ات ذوب شده ام از نگاه های سردت راستی،دنیایت بی من چی شکلیست؟ دیگه تصور نبودنت برام سخت نیست دیگه وقتی نیستی خودمو حبس نمیکنم،نفس میکشم دیگه شبا اس ام اس های قشنگتو نمیخونم و برای تغییر رفتارات گریه نمیکنم ممنونم ازت خوب عادتم دادی به این بودن هایی که نیست هنوزم طعم عزیزم گفتناش اون قربونت برم تو اس ام اس هاش دیگه کارم شده دید زدن خاطره هاش کاش میشد بهش بگم دلم تنگه واسه پیشم بودناش بهش بگم دوسش دارم همیشه همدم دل کوچیکم باش به خودم قول دادم بعد رفتنت گریه نکنم اما به اشک هایم که قول ندادم تقصیر من نیست خودشان سرسره بازی دوست دارند از درد دلتنگی هایم مچاله شدم زیر پتو تمام استخوان هایم تیر میکشد ترک کردن یاد تو از ترک اعتیاد هم سخت تر است. هرگز فراموش نخواهم کرد که برای داشتن تو دلی را به دریا زدم که از اب واهمه داشت چه ساده به اعتبار دستانت زمین خوردم...
لغــت نــامـہـ هـاے בنـیــا را بــایـב آتـش زב جــلـوے واژه ے "نــبـوבטּ "نــوشـتـہــ انـב: عــבم حـضـور شـخـصـے یــا چــیـزے " هـمـیـטּ ....! چـقــבر نـبـودنـت را سـادـہــ فـرض مـے کـنـنـב خییلی سخته وقتی تو اس ام اس ازت میپرسه خوبی؟ تو هم با بغض 5خط مینویسی ولی بجای send همه رو پاک میکنی و مینویسی: خوبم مرسی،تو خوبی؟
فراموش کردم
تو تکراری ترین حضور روزگار منی
عجیب
به بودن تو
از آن سوی فاصله ها
خو گرفته ام ...
MiSs-A |