نقش دل

تمام (پرانتز) ها را میبندم...رفتنت...توضیح اضافی نمیخواهد..♥

بوی زندگی میدهد

این عشق♥♥♥

|پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:,| 17:22|فائز |

دست هایمان راه هم را میدانند...

تو نگران دل گمراهت

باش...

|پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:,| 17:13|فائز |

خنده های امروزم از گریه های دیروزم

           تلخ ترند...

|چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,| 14:27|فائز |

برای یکبار هم که شده...میخواهم حرف از...

آینده ای بزنم که تو...نقشه آنرا کشیده ای

|چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,| 14:20|فائز |

با همین حسرتی که در دستانم هست خط میکشم

بر روی تمام آرزو های کودکانه و دخترانه ام

تو رویا بودی...

|چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,| 14:42|فائز |

جای خالی بوسه هایت روی لب هایم

خییلی درد دارد،خییلی درد دارد...

|چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,| 14:19|فائز |

تو بی انکه بدانی مرا بدست سرنوشت میسپاری

که روزی خودت درباره 2نفره هایمان در دستان آن میگفتی

چه بی غیرت

دستانم را چه ساده در دستانش رها ساختی...

|چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,| 14:20|فائز |

احساس همان برگ پاییزی را دارم که

از تنهایی و برهوت سرمای زیاد ادما...از رنگ و رو رفت

از یاد ها رفت

اما غرور شکسته اش رو جمع و جور کرد تا به 2نفره هایشان

لذت ببخشد...دویدند،پریدند،مرا ندیدند...

|چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,| 14:18|فائز |

میدانی مدرسه اگر مدرسه عشق بود،خییلی ها تجدید میشدن

درس عشق اسان نیست

تنبیه هاتش درد دارد،تنهایی دارد.

|چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:,| 12:37|فائز |

دوست داشتن خییلی چیزا رو بهت نمیده

عوضش یه چیزو خوب بهت هدیه میکنه

تو نمیبینی،من در اغوش تنهایی ام...بجای تو

دست دور گردنم افکنده،دارم خفه میشم از نبودنت

|چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:,| 12:37|فائز |

پاییز...

فصل برگ ریزی...فصلی که انسان کمی بیخیال خود میشود

کمی ارامش،کمی گرما می طلبد،اما...کم کم از دید بقیه زرد میشود

نا امید کننده همانند همان برگ پاییزی می افتد

و دیگران با لذت پا روی خش خش غرورش میگذارند...چه فصل دردناکی.

|چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:,| 12:37|فائز |

تقصیر از خودمان است...خود،خود را غرق کرده ایم

جوری که راه برگشت خییلی سخت تر از راه آمد است...

کاش گاهی بجای نگاه حسرت به دست سرد بقیه...خودمان با قلب گرممان

خود را نجات دهیم

|چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:,| 12:36|فائز |

ما همان ادم های برفی ایم...سفید...،اما سرد

گاهی بهمنی می اید و احساسمان رو در اغوش میکشد

یخ میزنیم،لغزنده میشویم...

ما همان ادم هایی هستیم

که به جرم عاشقی اشک هایمان زیر اغوش سردشان قندیل بسته

|چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:,| 12:14|فائز |

میدانی...؟

روزی میرسد که خبر مرگم به گوشت میرسد

بی انکه تو بدانی.

من از انتظار تو در لحضه احضه ثانیه ها جان سپردم

 

|چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:,| 2:12|فائز |

خدا...اینقدر تو خودم ریختم،که از

سرمم گذشت...دارم غرق میشم

دستت کجاست؟!؟!؟

|چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:,| 2:11|فائز |

خدااایا

نترس...نه به گناه میوفتی...نه به جهنم میروی

بگیر دستانم را

|چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:,| 2:10|فائز |

 

   هَـربـآر میـפֿـوآهَــم بـﮧ سَمتَتــــــــــــ بیـآیـَـــم ..

       یـآבم مـی اُفتَـــב ڪـﮧ ..

       " בل ـتَنـــگـی " ..√

 بَهـآنـﮧ ﮮ ِ פֿـوبـی بَــرآﮮ ِ تكــرآر ِ یكـــ اِشتبــــآه نیـωـتـــ√

 

|چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:,| 1:53|فائز |

این شعر ها بروند به جهنم

من فقط دیوانه آن لحظه ام

که قلبت زیر سرم دست و پا میزند

|چهار شنبه 21 آبان 1392برچسب:,| 19:23|فائز |

غرور زمانی زیباست که در مقابل همه

خشن و خودخواه باشی

اما...

جلوی عشقت....

انگار که بر شیشه غرورت چنگ بیندازند

|پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب:,| 12:38|فائز |

در باور بی قرارم نمیگنجد

چه راحت مثال باد از کنارم گذشتی

حتی نبودنت را باور ندارم

این تو بودی؟!؟!؟!؟

شانه ای نمانده از برخورد سردت

|چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:,| 18:0|فائز |

من همان افتابم که اوج نور بود اما حال غروبی ام

که در سایه خود حل میشود و تو...همان مهتابی هستی

که نورت از من بود...

اما حال...

در غیاب من چه پر غرور جلوه میکنی

|چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:,| 17:45|فائز |

به ساده ترین روش

و باورنکردنی ترین لحن دنیا

در سکوت سرد عشم فریاد خواهم زد

فریادی که متلاشی کند گوش این قاصدک هارا

دوستت دارم لعنتی

کاش میفهمیدی اینو

|دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:,| 22:56|فائز |

صحنه برای من جایی نداشت

زمان خواندن دلنوشته هایم را نداشت

اگر دفتر مدرسه جای شعرای عاشقانه نبود

تو دلم ضیافت ترانه بود

چه درس شیرینی که تمام جای جای صفحاتش نام تو حک شده است

|دو شنبه 9 آبان 1392برچسب:,| 15:41|فائز |

این پنجره سردرگمم کرده

به ان زل میزنم...نقش تو را برایم نقاشی میکند

با خوشحالی سر بر میگردانم

اما...و فقط اما...جای خالی ات به رویم لبخند میزند...

|پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:,| 15:31|فائز |

اسمان باش،منم دریایی ارام

فقط میخواهم همینجوری از پایین

نگاهت کنم...دریا را میبینی چه شور است

چشمانم لحظه ای ارام نگرفته اند...و من

هر روز زیر افتاب حماقت بخار میشوم...و

تو هفت رنگ در اسمانت نقاشی میکنی

|چهار شنبه 8 آبان 1392برچسب:,| 20:48|فائز |

پاییز است و هوا بسی سرد

اما من

گرمه گرمم

داغی لبهایت برای یک خواب زمستانی کامل کافیست...

|چهار شنبه 8 آبان 1392برچسب:,| 18:11|فائز |

حالم به هم میخورد از ادمهایی که اظهار به بودن و محبت میکنند

کسانی که حیوان خانگیشان افتاب پرست است و همانند همانم رنگ عوض میکنند

عقم میگیرد از کسانی که فقط نباید باشی،تا ببینن جای خالیت را

خسته ام از کسانی که با بودنشان محکومم کرده اند به تحمل،صبر

و من هر روز میکشم تصاویر تمام درد،رنج ... و اشک

|جمعه 3 آبان 1392برچسب:,| 2:22|فائز |

MiSs-A