نقش دل

تمام (پرانتز) ها را میبندم...رفتنت...توضیح اضافی نمیخواهد..♥

یه نفر یه جایی تمام روهایش تویی ، وقتی به فکر میکنه احساس میکنه زندگی واقعا با ارزشه...پس هر وقت دلت گرفت این حقیقت رو به یاد داشته باش:...   که یک نفر یه جایی بی قرارته بی انکه تو بدانی .

بعضیا هستن که تصادفی وارد زندگی ادم میشن

تکلیف اینده ات باهاشون روشن نیست

ولی نفست به نفسشون بنده

ستارگان هیچ وقت از یاد اسمان نمیروند ، و من مانند همان اسمانم که تو تک ستاره ی من هیچ وقت از یادم نمیروی

ای کاش میدانستی بدون تو و به دور از دستان مهربانت زندگی چه جهنمیست

وقتی چشمانم را روی هم میگذارم...خواب مرا نمی برد...تورا می اورد...از میان فرسنگ هاااا فاصله

نمیخواهم از دست بدهم انچه را که یک عمر متعلق به خود میدانم...عشق تو...نمیخواهم از دستت بدهم

بیا عشقمون رو محکم به هم گره بزنیم و ارزو کنیم این گره هیچ وقت باز نشه حتی با دندون روزگار

میدانم میدانی یا نه...؟؟؟!!!!

لحظه ی تولد من به همان ثانیه ای بر میگردد که تو برای اولین بار به من گفتی:  دوستت دارم..

.

 

   

چه زیباست خیالی که تو را از آن همه فاصله می آورد به کلبه ی تنهایی ام . ..

                                                      

خاص بودن خاصیت توست...تو همیشه خاص میمونی، چون سلیقه منی

برا او مینویسم که می اید دل نوشته هایم را میخواند و لبخندی میزند و میرود

ولنتاینت مبارک عشششششقم

 

|پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:,| 1:29|فائز |

 دختره از پسره  پرسید:

من خوشگلم؟

گفت نه،

گفت دوستم داری؟

گفت نوچ،

گفت: اگه بمیرم برام گریه میکنی؟

گفت اصلا،

دختره چشماش پر از اشک شد. هیچی نگفت

.پسره بغلش کرد گفت:

تو خوشگل نیستی زیبا ترین هستی ،  تورودوست ندارم چون عاشقتم ،

اگه تو بمیری برات گریه نمیکنم چون من هم میمیرم...

|چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:,| 18:46|فائز |

شب ها خوابم نمی برد

 

 

از درد ضربات شلاق خاطراتت روی قلبـــــم

 

 

بی انصاف…

 

 

محکم زدی ،

جایش مانده است …

|سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:,| 22:34|فائز |

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟

غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم و به شالاپ و شلوپ های گل الود عشق ورزیدیم

دومین روز چطور؟؟

پیش بینی اش را کرده بودی چتر اورده بودی و من غافلگیر شدم سعی میکردی من خیس نشوم و شانه سمت چپت کاملا خیس بود

سومین روز چطور؟؟؟

گفتی سرت درد میکنه و حوصله نداری سرما بخوری چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد

و چند روز پیش را چطور؟؟؟؟

به خاطر داری؟؟؟    که با یه چتر اضافه اومدی و مجبورم بودیم برا اینکه پین های چتر توی چشم و چالمان نرود دو قدرم دور تر از هم راه بریم

 

فردا...

دیگر برای قدم زدن نمیایم تنها برو ...

 

|سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:,| 21:30|فائز |

همه چیز در زندگی عادت میشود

      مانده ام چرا

رفتنت این قانون را نمیپذیرد

 

|سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:,| 21:28|فائز |

کامپوتر رو روشن میکنی..

صبر می کنی ویندوز بالا بیاد..

یه قلوب از چاییتو میخوری..

کلیک می کنی رو مای کامپیوتر..

میری تو درایو إف...

میری تو مای پیکچر..

دنبال یه فایل قدیمی می گردی..

پیداش می کنی،بازش می کنی..

عکسا رو نگاه می کنی...یه لبخند میزنی به خاطراتی که زنده شدن و دارن جلوت راه میرن..

میرسی به یه عکس... این عکس یه اشکالی داره...

نمی خوای قبول کنی...

جای یکی تو زندگیت خالیه...

دقیقا همونی که توی عکس خودشو انداخته تو بغلت...

محو عکسی...

به خودت میای...

کامپوتر رو خاموش می کنی...

خودتو پرت میکنی روی تخت

چشاتو می بندی و زیر لب میگی:

"لعنتی! ارزشش رو داشتی؟؟؟؟!!!!

 

 

 

 

|یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:,| 13:48|فائز |

آدم  بعضی وقت ها

دلش از همه میگیره

میخواد به زمین و زمان فحش بده

این لحظه ها فقط کافیه

یه نفر بهت بگه:

 دیوونه چته من که این جا کنارتم

|چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:,| 15:26|فائز |

من دیـــوانه ی آن لـــحظه ای هستــم که تو دلتنگم شوی
و محکم در آغوشم بگیــری
و شیطنت وار ببوسیم
و من نگذارم
عشق من
بوسه با لـــجبازی، بیشتر می چسبـــد!!!

|چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:,| 15:20|فائز |

تـــو را دوست میدارم . . .
چه فـرق مى کند که چـــــــــــــــرا ! ؟
یــــــــــــا از چــــــــــــه وقـت!
یـا چطـور شـد که . . . !
چه فـــــــــــــــرق میکـند ؟!
وقتى تــو بـایـد بــــــــــــــاور کنـى . . . که نمـى کـــــــــنى !
و من بــایـد فـرامـــــــــوش کــنم . . . کـه نمـــــى کـــــنم !

|چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:,| 15:17|فائز |

خدایامن ترک تحصیل کردم بسه دیگه امتحان نگیر...!ღ

میشود روزی برسد


که بیایی


 

مرا در آغوش بگیری


 

بخواهم گله کنم


 

بگویی هیس


همه کابوس ها تمام شد ....

|چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:,| 14:48|فائز |

چقدر خوبه وقتی با عشقت قهر میکنی
و بر خلاف میلت میگی دیگه دوست ندارم !
نمیخوامت
این جمله رو بشنوی :
غلط کردی چه بخوای چه نخوای مال منی " ... !!!

|چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:,| 14:58|فائز |

ببــــوس مــرا ...

بـــی خیال فــرشـتـــه های روی شانه هایمان...

آن ها حسودند !!!

کاش فقط یک نفر بود
 
 که وقتی بغض میکردم
 
 بغلم میکرد و میگفت
 
گــــریــــه کــــنی مــــیـــکــشــمــتـا........!

|چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:,| 14:57|فائز |

عجیب است دریای عشق...!!

                                   همین که غرق محبتش میشوی پس میزند تورا...

 

 

|سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:,| 11:17|فائز |

بگرد...یادت را جا گذاشته ای    نمیخواهم عمری به این امید باشم....که برای بردنش برمیگردی

 

 

 

 

 

 

|سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:,| 11:21|فائز |

در کلاس درس معلم گفت:  با اسارت جمله بساز...

گفتم:ماندن به پای کسی که دوسش داری زیبا ترین اسارت است!

بعد گفت:فعل رفتن را صرف کن...

 گفتم:رفتم ، رفتی ، رفت ... رفت که رفت و دلم را لگد کردو شکست.

|سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:,| 11:23|فائز |

گفتی نفرین میکنی؟؟

 

گفتم نه اما از خدا میخواهم که هیچ کس اندازه ی من دوستت نداشته باشه.

|سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:,| 11:23|فائز |

دلم می خواهد نامت را صدا کنم!

یک طور دیگر!

جوری که هیچ کس صدایت نکرده باشد!

یک طور که هیچ کس را صدا نکرده باشم!

دلم می خواهد نامت را صدا کنم!

یک طور که دلت قرص شود که من، هستم…!

یک طور که دلم قرص شود که با بودن من، تو هم هستی…!

 

|سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:,| 11:28|فائز |

MiSs-A