نقش دل
تمام (پرانتز) ها را میبندم...رفتنت...توضیح اضافی نمیخواهد..♥
پُــرم از اشـــکــ… "دلتنگم" چه کلمه تهوع اوری شده نه؟ با خود میگویی...همه دلتنگن اما تو چه میدانی زیر این سقف اسمان چه دل هایی خفته اند...چه عشقایی خاک شده اند قصه تنهایی ما همه از ان ستاره ای اغاز میشود که ماه شبهای تاریکمان شد... حال شبی که ماه نداشته باشد را سیاهی تمامشو میگیرد حال میفهمی چرا همه دلتنگیم...چون همه تاریکیم نبودنت عادت نمیشه پتکی میشه برا ثانیه های تنهاییم که با هر ظربه اش یادم میاندازد، حماقی که کردم...که چقدر عاشقت بودمو ولت کردم میگن زمان همه دردها رو خوب میکنه اگه زمان خودش باعث درد بشه چی؟ انتظار برای تو برایم همانند پنجره ای شده که ساعت ها به ان تکیه میدهم... به راه رفته ات خیره میشوم و... در افکارت غرق میشوم جدیدا تا یکی میگوید "عزیزم" خنده ام میگیرد یاد تو می افتم یاد وقتی که میدونستم از ته بهم میگویی عزیزم تا کسی میگوید "خوبی" لبخند میزنم و پرده چشمانم را میکشم تا کسی از اتش درونم با خبر نشود انها چه میدانند من قط از فرهنگ لغات "تو " را فقط یاد گرفته ام بی تو خوبی معنا ندارد تا به گوشی ام مینگرم،تمام بند بند وجودم میگوید کاش برگردد "اما"... یادم میافتد وقتی گفتم برو...گفتی به "درک" حال به این "جهنمی" که برایم ساختی مینگرم و اشک میریزم... چه صبـحـی میـشـه مداد به دستـــ میگیرمـــــــــــ.... دلم تنگ شده برا روزایی که: به چشم هایت بگو… انقدر برای دلَم رجز نخوانند … من اهل جنگ نیستم …. شاعرم! خیلی که بخواهم گرد و خاک کنم… شعری می نویسم آنوقت اگر توانستی… مرا در آغوش نگیر …
آنــقـَــدر کــه
دنـیـــــا بـایـد چتـــر بر سـَرش بگیـــرد
بـا احـتـیــــاط مـرا ورق بِـزند
اون صـبـحـی کـه بـا صـدای گــوشـی ازخـــــواب
بـیـدارمـیـشـی صــدات درنـمـیــاد ولـی
ازپـشــت خـط یــه صــدای مـهـربــون
مـیـگـه: تـنـبـل کــوشــولــوی مــــن
پــاشو مـیـخــوام
روزمـوبــا شـنـیـدن صـــــدات شـــروع کـنـم!
صفحه سفید کاغذ..
میخواهمـــــ از تو نقاشیـــــ بکشمــــــ.....
چشمــــــ چشمــــ دو ابرو!
تا همیـنـــــ جا کافیستـــــــــ!...
مینشینمــــ سیــــــر نگاهتـــ میکنمـ...
شبا اس میدادی" مال خودمی "
روزا بیست بار اس میدادی" دوست دارم "
ولی قهر میکردم،قبل از اینکه بخوابی اس میدادی" آشتی نکردیمااااااا "
" هنوز قهری "
دلم تنگ شده...
MiSs-A |