نقش دل

تمام (پرانتز) ها را میبندم...رفتنت...توضیح اضافی نمیخواهد..♥

باش ایندفعه هم برو دیگر به نگفتن دلتنگی هایم عادت کرده ام

کاش میشد بهت بگویم که چقدر از رفتن های سردت بیزارم

هر دفعه که میخواهم چیزی بگویم چیزی مانعم میشود نمیتوانم بگویم

فقط میخواهی بروی و به فکر خودت باشی 

باشد ایندفعه هم درک میکنم

از همان وقتی که سر اس ام اس هایمان خوابت برد منتظرم تا بیدار شوی

ان چراغ امیدی که برای امدنت روشن کرده بودم سالهاست خاموش شده

تو ،... نیامدی

 

 

|جمعه 23 فروردين 1392برچسب:,| 23:27|فائز |

دیشب بر سر چشمه ی بی قراریمان نشسته بودم،

قصه ی عشقمان را برای تمام نیلوفری های دلتنگی ام تعریف میکردم

شاپرک های های عشق اشک هایشان را روانه ی زمین میکردند

چه بد است هوای بی تو بودن نفسم دیگر گرفته ، منی که نفسم به نفس تو گرم بود

اشک هایم تا خود صبح همراهم بودن.میدانستم اگر در ان ضلمت تاریکی یادت نکنم خواهم مرد

نسیمی وزید و مهربانی مرا در اغوش کشید و به خواب برد

خوابی که امیدوارم تو را با خود بیاورد

|یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:,| 23:37|فائز |

هرگاه که به پنجره ای بخار گرفته میرسم و میخواهم چیزی از تو بنویسم...

قلبم از مغزم پیشروی میکند و از دل قلبی میکشم،پنجره از عشق و تنهاییم اشکی میریزد

و من به قلبی که کشیده ام خوب مینگرم

تصویر تو را برایم نمایان میکند

|یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:,| 23:25|فائز |

MiSs-A