نقش دل
تمام (پرانتز) ها را میبندم...رفتنت...توضیح اضافی نمیخواهد..♥
از سکوتم تعجب نکن انقدر از دوریش بی صدا فریاد زده ام از درون خفه شده ام دیگر صدایم در نمی آید چرا بودن در کنارت را منع میکنند مرا از اینده با تو میترسانند اما من از اینده بی تو ام بیشتر میترسم جات که هیچ دنیایم خالی میشود از نبودنت میشود جای قرار هایمان را عوض کنیم اخر گاهی از فکرت خوابم نمیبرد و نمیتوانم در اغوشت در اوج رویا ارامش بگیرم من دخترم خداوند نفسش را در من دمیده و نامش را احساس گذاشتیم از کنارم اهسته رد شوید زود میشکنم گفته بودم گر بروی گریه نخواهم کرد شانه بالا انداختی و رفتی و باران گرفت... بارانم از تو با معرفت تر است باریدو نگذاشت اشک هایم را ببینی امسال سالی بود که بعضی به عشقشون رسیدن ، بعضی نرسیدن ، بعضی ممکنه امسال برسن... خلاصه امسال را میدانم با عشقی پر بار تر از هر سال شروع خواهم کرد... نیستی اما با تمام وجودم تورا در قلبم حس خواهم کرد با امید ان روزی که در اغوش تو سالم را تحویل کنم تا،تا ابد در اغوشت بمانم... ماهی عشقت در تنگ کوچک بلوری قلبم وول میخورد (تقدیم به عشقم گلم بهترین سال و برات ارزو خواهم کرد)
میگویند نوشته هایت را با نفس قلبت بنویس نوشتمو نیامد بخواند میگویند جای بوسه هایش را با اشک هایت بپوشان پوشاندمو او هرگز برایم جایشان را دوباره پر رنگ نکرد گفتند دلتنگی هایت را با سکوت پنهان کن کردمو حتی ندید دلتنگی ام را تو که میگفتی من مانند قطره های باران ظریف و صاف و ساده ام پس چه شد چرا حالا مرا خیییلی پیچیده تر میبینی؟!! تو که میگفتی هرچی من بگم، دنیایت منم ،نمیدانم کدام ادمی اینقدر اسان دنیای خود را خراب میکند نمیدانم تو همانی ،همانی که بی فکرش ارام ندارم همانی که نگاهش اتش میزند بر قلب خسته ام میگویند انسان هاااا از تغییر میترسن این را قبول ندارم تو چه ساده تغییر کرده ای میدانی همش به فکر خودت هستی من را طوطی میدانی که فقط میخواهی درون قفسی با تو باشم در حالی که بود و نبودم برایت فرقی نمیکند خیییلی نامردی آن موقع که باید می امدی فقط از دور لبخند زدی آن موقع که با نبودنت راحت بودم امدی بی انکه هدفی داشته باشی حرف هایی که برا تو میزنم را میگویی جمله این ها فقط جمله نیستند عاشقانه های قلب خسته ام برا توست اما تو فقط میخوانیشون و میگویی زیباست... خیییلی نامردی این بارم از آن موقع هاست که خیییلی راحت میگویم ازت بدم میام اما ته دلم چیز دیگریست امشب خسته ام،خسته تر از همیشه...کاش میشد گوشه ای از این دیوار سنگی دنیا نوشت: خدایا امشب خسته ام فردا بیدارم نکن... چقدر تنهایی ازارم میده چقدر نبودنت بد بر تنم حک شده چقدر قلبم بهانه گیر و لجباز شده چه کردی با من،با قلبم؟ از اون وقت چشمانم با ابر ها همسفر شده اند... شب و روز... کاش بودی حتی اندک...
دختر: قول میدی که هیچ وقت دختری رو بیشتر از من دوست نداشته باشی
پسر: من دوست دارم اما نمی تونم همچین قولی بهت بدم
دختر : یعنی یکی رو بعد از من دوست خواهی داشت؟
پسر(با خنده): دختری که من بعد از تو دوست خواهم داشت، تو رو مامان صدا می زنه
به سلامتی همچین پسرایی که مرامشون تکه.
MiSs-A |