نقش دل

تمام (پرانتز) ها را میبندم...رفتنت...توضیح اضافی نمیخواهد..♥

 

 

فقط نوشته ام تا او بخواند اما میدانم هیچ وقت نخواهد فهمید که با این مرکبی که به دست دارم برایش نقش دلی زدم به وسعت تمام دوست داشتن هام.

دوستت دارم ای بهانه زندگی من

"لطفا توجه داشته باشید بیشترین مطالبی که میخوانید اثر خود نویسنده است میخواهد باورتان شود میخواهد نشود"

لطفا"،حتما" از صفحه هات دیگر هم دیدن فرمایید

|پنج شنبه 19 مهر 1398برچسب:,| 15:38|فائز | 20 Comment

 همش هواییم میکنه    

                           انگار من حضرت ادمم

|شنبه 29 شهريور 1393برچسب:,| 19:14|فائز | Comment

 من تمام شدم

همان لحظه که رفتی تمام شدم

تو شروع زندگی من بودی و حال تمام وجودم

اما من تمام شدم در پس همین گذر زمان بی تو بودن خود را باختم

اما من هنوز عاشقانه میخواهمت و تو به تمام دنیا لبخند میزنی و من تمام ترسم از این است

که مبادا کسی لبخند هایت را ببیند و عاشقت شود 

اری من در پس تمام ترس هایی که خبر از نبودنت بدهد تمام شدم...

|شنبه 29 شهريور 1393برچسب:,| 19:2|فائز | Comment

 بــــــاور کن!

خیلی حـــــــرف است...

وفـــــــــادار دســـــــــت هایی باشی

که یکبار هم لمســـــــشان نکرده ای…!!!!

 

|جمعه 21 شهريور 1393برچسب:,| 16:19|فائز | Comment

 ﻋﺠﯿـﺐ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨﻨـﺪ ..

ﺑﻌﻀـﯽ ﺍﺷـﮏ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ .. ﺑــﯽ ﺩﻟﯿﻞ، 

 ﺑــﯽ ﺑﻬﺎﻧـﻪ، ﯾـﮏ ﺩﻓﻌــﻪ، 

ﻧﺼﻒ ﺷﺒـﯽ .. ...

 

|جمعه 21 شهريور 1393برچسب:,| 16:14|فائز | Comment

 دیــــگر برایم مهم نیستــــ ...

برایـــم مهم نیست دیگران

چه میگویند !

زیرا

من فقط خودم هستم ...

خودم ، که عاشق تو هستم

|جمعه 21 شهريور 1393برچسب:,| 12:10|فائز | Comment

 اینطور نمیشود

باید یک غریق نجات همیشه همراهم باشد

غــرق در فـکرت شدن اصلا دست خودمــ نیست...

|جمعه 21 شهريور 1393برچسب:,| 12:3|فائز | Comment

شده ام سنگ صبور روزگار...

دارد تمام غم های دیرینه اش را یک جا به خوردم میدهد...

|جمعه 21 شهريور 1393برچسب:,| 11:52|فائز | Comment

چـرا سـاکـت نـمـی شـوی؟

صـدای نـفـس هـایـت . . . در آغـوش ِ او

از ایـن راه ِ دور هـم آزارم مـی دهـد !!!

لــعــنــتــی . . . آرامـتـر نـفـس نـفـس بـزن !

|جمعه 21 شهريور 1393برچسب:,| 11:42|فائز | Comment

وقتی یکی دلش به بودنت خوشه...خیییلی باید ظالم باشی که بری...

 

 

 

شهامت میخواهد

   سرد باشی و

گرم لبخند بزنی...

 

                                                                                       Can you feel Me

                                                                 !...When i think about you 

 

|یک شنبه 19 مرداد 1393برچسب:,| 1:5|فائز | Comment

جواب خیانت را میتوان با 3 چیز داد

متانت

احانت

خیانت

اما من به شخصه جنایت و ترجیح میدم......

|پنج شنبه 26 تير 1393برچسب:,| 4:51|فائز | Comment one

پُــرم از اشـــکــ…

آنــقـَــدر کــه


دنـیـــــا بـایـد چتـــر بر سـَرش بگیـــرد

بـا احـتـیــــاط مـرا ورق بِـزند

|پنج شنبه 29 اسفند 1392برچسب:,| 2:29|فائز | Comment

"دلتنگم"

چه کلمه تهوع اوری شده نه؟

با خود میگویی...همه دلتنگن

اما تو چه میدانی زیر این سقف اسمان

چه دل هایی خفته اند...چه عشقایی خاک شده اند

قصه تنهایی ما همه از ان ستاره ای اغاز میشود که

ماه شبهای تاریکمان شد...

حال شبی که ماه نداشته باشد را

سیاهی تمامشو میگیرد

حال میفهمی چرا همه دلتنگیم...چون همه تاریکیم

|پنج شنبه 29 اسفند 1392برچسب:,| 2:16|فائز | Comment

نبودنت عادت نمیشه

پتکی میشه برا ثانیه های تنهاییم

که با هر ظربه اش یادم میاندازد،

حماقی که کردم...که

چقدر عاشقت بودمو ولت کردم

|پنج شنبه 29 اسفند 1392برچسب:,| 2:5|فائز | Comment

 

میگن زمان همه دردها رو خوب میکنه

اگه زمان خودش باعث درد بشه چی؟

 

انتظار برای تو برایم همانند پنجره ای شده که ساعت ها

به ان تکیه میدهم...

به راه رفته ات خیره میشوم و...

در افکارت غرق میشوم

|پنج شنبه 29 اسفند 1392برچسب:,| 1:49|فائز | Comment

    جدیدا تا یکی میگوید "عزیزم" خنده ام میگیرد

یاد تو می افتم یاد وقتی که میدونستم از ته بهم میگویی عزیزم

     تا کسی میگوید "خوبی" لبخند میزنم و پرده چشمانم را میکشم تا کسی از اتش درونم با خبر نشود

انها چه میدانند من قط از فرهنگ لغات "تو " را فقط یاد گرفته ام بی تو خوبی معنا ندارد

تا به گوشی ام مینگرم،تمام بند بند وجودم میگوید کاش برگردد "اما"...

یادم میافتد وقتی گفتم برو...گفتی به "درک"

حال به این "جهنمی" که برایم ساختی مینگرم و اشک میریزم...

|پنج شنبه 29 اسفند 1392برچسب:,| 1:49|فائز | Comment

چه صبـحـی میـشـه
اون صـبـحـی کـه بـا صـدای گــوشـی ازخـــــواب
بـیـدارمـیـشـی صــدات درنـمـیــاد ولـی
 ازپـشــت خـط یــه صــدای مـهـربــون
مـیـگـه: تـنـبـل کــوشــولــوی مــــن
 پــاشو مـیـخــوام
روزمـوبــا شـنـیـدن صـــــدات شـــروع کـنـم!

 

|یک شنبه 18 اسفند 1392برچسب:,| 19:26|فائز | Comment

مداد به دستـــ میگیرمـــــــــــ....

صفحه سفید کاغذ..

میخواهمـــــ از تو نقاشیـــــ بکشمــــــ.....

چشمــــــ چشمــــ دو ابرو!

تا همیـنـــــ جا کافیستـــــــــ!...

مینشینمــــ سیــــــر نگاهتـــ میکنمـ...

 

|یک شنبه 18 اسفند 1392برچسب:,| 19:15|فائز | Comment

دلم تنگ شده برا روزایی که:

شبا اس میدادی" مال خودمی "

روزا بیست بار اس میدادی" دوست دارم "

ولی قهر میکردم،قبل از اینکه بخوابی اس میدادی" آشتی نکردیمااااااا "

" هنوز قهری "

دلم تنگ شده...

|شنبه 16 اسفند 1392برچسب:,| 23:50|فائز | Comment

به چشم هایت بگو

انقدر برای دلَم رجز نخوانند

من اهل جنگ نیستم ….

شاعرم!

خیلی که بخواهم گرد و خاک کنم

شعری می نویسم

آنوقت

اگر توانستی

مرا در آغوش نگیر

|جمعه 16 اسفند 1392برچسب:,| 23:23|فائز | Comment

 

|پنج شنبه 7 آذر 1392برچسب:,| 21:59|فائز | Comment

بوی زندگی میدهد

این عشق♥♥♥

|پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:,| 17:22|فائز | 4 Comment

دست هایمان راه هم را میدانند...

تو نگران دل گمراهت

باش...

|پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:,| 17:13|فائز | Comment

با همین حسرتی که در دستانم هست خط میکشم

بر روی تمام آرزو های کودکانه و دخترانه ام

تو رویا بودی...

|چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,| 14:42|فائز | Comment

خنده های امروزم از گریه های دیروزم

           تلخ ترند...

|چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,| 14:27|فائز | Comment one

تو بی انکه بدانی مرا بدست سرنوشت میسپاری

که روزی خودت درباره 2نفره هایمان در دستان آن میگفتی

چه بی غیرت

دستانم را چه ساده در دستانش رها ساختی...

|چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,| 14:20|فائز | Comment

برای یکبار هم که شده...میخواهم حرف از...

آینده ای بزنم که تو...نقشه آنرا کشیده ای

|چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,| 14:20|فائز | Comment

جای خالی بوسه هایت روی لب هایم

خییلی درد دارد،خییلی درد دارد...

|چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,| 14:19|فائز | Comment

احساس همان برگ پاییزی را دارم که

از تنهایی و برهوت سرمای زیاد ادما...از رنگ و رو رفت

از یاد ها رفت

اما غرور شکسته اش رو جمع و جور کرد تا به 2نفره هایشان

لذت ببخشد...دویدند،پریدند،مرا ندیدند...

|چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,| 14:18|فائز | Comment

پاییز...

فصل برگ ریزی...فصلی که انسان کمی بیخیال خود میشود

کمی ارامش،کمی گرما می طلبد،اما...کم کم از دید بقیه زرد میشود

نا امید کننده همانند همان برگ پاییزی می افتد

و دیگران با لذت پا روی خش خش غرورش میگذارند...چه فصل دردناکی.

|چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:,| 12:37|فائز | Comment

MiSs-A

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد